اگر اسکلت را از بدن انسان بیرون بکشیم تمام وجود انسان فرومی ریزد،اگر فکر را از انسان بگیریم نیز چنین است.
این موضوع برای تفکر و رفتار انسان در ارتباط با باورها و ارزش ها صادق است.
اگر باور و ارزش انسانی را از او بگیریم،نمی تواند فکر کند و نمیتواند رفتاری متعادل داشته باشد.
انسانی که صبح از خواب بیدار می شود اگر احساس کند.
که هیچ چیز در انتظارش نیست حرکتی نخواهد کرد اگر هیچ باوری در فرد وجود نداشته باشد این فردپس از بیدار شدن چه کار خواهد کرد؟ باور ها به ما امکان حرکت میدهند.
ما با داشتن یک باور نسبت به یک موضوع است که زندگی میکنیم.
باورها بر اساس تجربه های ما هستند. هر باور می تواند در قالب یک معنا و مسیر برای زندگی ظاهر شوند.
باورها با ارزشها و معیارهای ما ارتباط مستقیم دارند.
به خاطر همین موضوع است که فرد پیوسته همه چیز را از دیدگاه خود ترجمه میکند.
گروه دیگری از باورها پاسخگوی مجهولات در زندگی هستند و به چرا ها جواب می دهند.
مانند چرا اینطور شد؟
باور،محدودیت ایجاد میکند.
باور برای ما گاهی بسیار مفید است و گاهی ممکن است زیانبار باشد.
انسانهای موفق در نخستین قدم برای رسیدن به موفقیت این باور را در خود پدید می آورند که می توانند به پیشرفت های بزرگ دست یابند و موفق خواهند شد.
تمرکز ان ال پی در ساختار باور است و با محتوا کاری ندارد.
زیرا بسیاری از باورها برای انسان نیاز است.
یک باور در یک منطقه میتواند خلاف باور ها در منطقه ی دیگر باشد.
گاهی یک باور ساده در پشت خود باور های پنهانی دارد که خود فرد هم در وضعیت عادی از آنها خبر ندارد.
مهم است بتوانیم به باورهای اصلی هر فرد دست یابیم.